خرق عادت

ساخت وبلاگ


این روزها بین هزاران خبر مستعد ساخت طنز نود قسمتی، اظهارات یه نسبتاً کارشناس تو یکی از شبکه های داخلی درباره گردشگری صدای جماعت عاشق سفر رو درآورده. اون هم به خاطر نوع نگاه کارشناس مربوطه که خب حالا شهرِ دیگه ای نشد تا سر کوچه تون هم می تونید گردشگری کنید! طبعا این حرف در وهله اول و از لحاظ علم گردشگری در بهترین حالت یه جور جوک حساب میشه اما بیاین از یه زاویه ی دیگه به ماجرا نگاه کنیم:

سال 1790، تو یه روز بهاری، فرانسوی بیست و هفت ساله ای به اسم گزاویه دو متر به یه سفر از نوع سفارشی ذکر شده میره و داخل اتاق خوابش ماجراجویی میکنه و گزارش مبسوطی هم ازش منتشر می کنه. هشت سال بعد مقصد مشابه رو این بار تو شب میگرده و یه گزارش دیگه هم از این گردش می نویسه. دو متر داخل گزارش به تمام چیزهایی اشاره می کنه که تو روزمرگی های زندگی از قلم میفته. از به یاد آوردن روزهای خوشی که کنار وسایل اتاقش داشته تا نحوه ساخت و پیچیدگی این وسایل.

هرچند دو متر هم مثل اون کارشناس صداوسیما با اقبال عمومی مواجه نمیشه اما دو نکته ی مهم درباره ی این گردشگر(!) فرانسوی وجود داره. اول اینکه دو متر فقط مسافر اتاقی نبوده و حتی به مفهوم کلاسیک هم جهانگرد به شماره میومد. دوم اینکه به هیچ وجه قصد تمسخر یا بی ارزش کردن ماجراجوییِ جهانگردان حرفه ای رو نداشته. (احتمالا مثل همون کارشناس.) پس چرا یه نفر باید همچین تعریفی رو از گردشگری ارائه کنه؟

آلن دو باتن تو کتاب "هنر سیر و سفر" و در فصل "در باب عادت , کردن" نیت دو متر رو ناشی از یه دیدگاه عمیق و پرانگیزه می دونه: «این که لذتی که از سفرهایمان می بریم بیشتر بستگی به قصد ذهنی مان از سفر دارد تا مقصدی که به آن سفر می کنیم.» و می گه شاید اگر کمی بیشتر دقت کنیم مناظر آشنای اطرافمون دست کمی از کوه ها و جنگل های آمریکای لاتین نداشته باشند.

شاید اینجا این سوال پیش بیاد که پس قصد سفر چه حکمتی داره؟

به عقیده ی دو باتن خاصیت اصلی سفر "پذیرفتن" ه...ما تو یه جای جدید با فروتنی به مکان ها و مناظر نزدیک میشیم و به جزئیات ظریفی دقت می کنیم که محلی های منطقه بی توجه از کنارش رد میشن. اما وقتی به شهر خودمون می رسیم تمام توقعاتمون برآورده شده و مطمئنیم چیز جدیدی برای کشف وجود نداره.

دو متر اما تلاش می کرد تا مارو ازین حالت منفعل بیرون بیاره. همون جوری که تو جلد دوم سفر شبانه اش به کنار پنجره ی اتاق خوابش میره و زیبایی آسمان شب باعث تعجبش میشه. و میگه مردمی که در این ساعت از شب بیرون از خانه و بیدار هستند به راحتی می تونن سرشون رو بالا ببرن و بی هیچ هزینه ای شگفت زده بشن، اما این کار رو نمی کنن و علتش هم اینه که هیچ وقت این کارو رو نکردند! چون عادت , کردند که تصور کنند جهانشان کسالت آوره و این به توقعشون از جهان اطراف محل زندگیشون تبدیل شده. درحالیکه «گزاویه دو متر با پیژامه ای آبی و صورتی، و در کمال رضایت از بودن در محدوده ی اتاق خوابش، با ظرافت می خواست به ما حالی کند پیش از آن که عازم سفری به دور دنیا شویم، به چیزهایی که تاکنون دیده ایم بیشتر توجه کنیم.»

پ.ن: واقعا قصد توجیه صحبت یه کارشناس نبود. فقط یه نظر از زاویه منعطف تر بررسی میشه تا روزگاری که امکان سفر و ماجراجویی نیست هم بتونیم به زندگیمون رنگ ماجراجویی بدیم.

پ.ن 2: عمده مطالب این پست از کتاب "هنر سیر و سفر" آلن دو باتن" برداشت شده. به شدت کتاب جذابیه و انقدر نثر روون و دیدگاه های خاص و جدیدی داره که می تونه به انجیل جهانگردان تبدیل بشه!

 


ای روز بــــرآ......
ما را در سایت ای روز بــــرآ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8aranellas4 بازدید : 69 تاريخ : شنبه 1 دی 1397 ساعت: 15:53